هنری ای. گیرو
مترجم: محمدرضا کریمی
دونالد ترامپ در نخستین روزهای دورهی دوم ریاستجمهوریش چندین فرمان اجرایی را با هدف «کنترل نحوهی آموزش نژاد و جنسیت در مدارس، گسیل ساختن درآمدهای مالیاتی به سمت مدارس خصوصی و اخراج معترضان طرفدار فلسطین» صادر کرد. در تاریخ ۲۹ ژانویه ۲۰۲۵ (۹ بهمن ۱۴۰۳)، فرمان اجرایی «پایان دادن به تلقین رادیکال در آموزشهای K-12» را امضا کرد که مطابق با آن، حذف برنامههای درسیای که حسب تشخیص دولت مروج «ایدئولوژیهای رادیکال ضدآمریکایی» تلقی میشوند، الزامی میشود. این فرمان اجرایی صرفا حملهای به نظریهی نژادی انتقادی یا آموزشهای مربوط به نژادپرستی سیستماتیک نیست، بلکه سنگ بنای ایدئولوژی اقتدارگرایانهای است که هدفش از بین بردن تفکر انتقادی، سرکوب حقایق تاریخی و سلب استقلال از معلمان است.
این سیاست، در پوششِ مقابله با «تفرقهافکنی»، در واقع بخشی از جنگی گستردهتر علیه آموزش به عنوان یک نیروی دموکراتیک است و مدارس را به گورستانهایی برای خلاقیت تبدیل میکند. این سیاست با تهدید به قطع بودجهی فدرال از موسساتی که از این دستورات سرپیچی کنند، به ابزاری برای تلقین ایدئولوژیک تبدیل گردیده که یک روایت ملیگرایانهی سانسورشده را تحمیل میکند؛ روایتی که همراه با پاک کردن تاریخ سرکوب و مقاومت، فرهنگی از جهل و تبعیت را تقویت میکند.
همزمان، ترامپ با هدف افزایش گزینههای آموزشی از طریق هدایت مجدد بودجهی فدرال برای حمایت از مدارس چارتر و برنامههای واچر، فرمان اجرایی دیگری تحت عنوان «گسترش آزادی و فرصت آموزشی برای خانوادهها» صادر کرد. چنین سیاستی به والدین این امکان را میدهد که از بودجهی عمومی برای پرداخت شهریهی مدارس خصوصی و مذهبی استفاده کنند. طرفداران این سیاست ادعا میکنند که چنین قانونی، والدین را توانمند میسازد و رقابت را تقویت میکند؛ اما در واقعیت، اقدامی حسابشده برای کاهش بودجه و خصوصیسازی آموزش عمومی است که موجب تضعیف آن بهعنوان یک کالای عمومی دموکراتیک میشود. این سیاست در چارچوب یک حملهی گستردهتر راست افراطی به آموزش، منابع ضروری را از مدارس دولتی منحرف میکند، نابرابری آموزشی را تشدید میکند و هدف آن تضعیف سرمایهگذاری عمومی در راستای یک جامعهی عادلانه و برابر است
جنگ همه جانبه علیه آموزش
«من … فورا ویزای دانشجویی تمامی حامیان دانشگاهی حماس را لغو خواهم کرد، زیرا این مراکز هرگز پیش از این مانند امروز، به افراطگرایی آلوده نشده بودهاند. به تمام بیگانگان مقیم که در اعتراضات طرفدار جهاد شرکت کردهاند، هشدار میدهیم: در سال ۲۰۲۵، شما را پیدا خواهیم کرد و اخراجتان خواهیم کرد.»
جنگ دیرینهی ترامپ علیه آموزش اکنون به مرحلهای خطرناکتر رسیده است؛ چرا که وی در حال صدور فرمانی اجرایی برای امحای توان وزارت آموزش و پرورش است. این صرفا حملهای به بوروکراسی نیست؛ بلکه هجومی حسابشده و آشکار به خود آموزش عمومی است. تلاشی هست برای از بین بردن یکی از آخرین نهادهای باقیمانده یا کالاهای عمومیای که هنوز توانایی پرورش تفکر انتقادی، حافظهی تاریخی و مسولیت مدنی را دارند.
او با از بین بردن نظارت فدرال، سرنوشت آموزش را به قانونگذاران ایالتی واپسگرا و منافع شرکتی واگذار میکند، و این اطمینان را ایجاد میکند که دانش توسط دولتی که در اسارت میلیاردرها و افراطگرایان راستگرا قرار دارد، پدید میآید. این همان منطق اقتدارگرایی است؛ یعنی تخلیهی نهادهای دموکراتیک از درون و جایگزینی آموزش با پروپاگاندای مسیحیت سفیدپوست و آموزههای سرکوبگرانه. مسالهی اصلی این است که چنین اقداماتی، تلاش برای بیدفاع کردن کامل یک نسل در برابر همان نیروهایی است که قصد سلطه بر آنها را دارند.
آنچه اکنون شاهدش هستیم، صرفا یک بحران آموزشی نیست، بلکه جنگی تمام عیار علیه نهادهایی است که نه تنها از دموکراسی دفاع میکنند؛ بلکه آن را ممکن میسازند. هدف این حمله، نه تنها نابود کردن نقش حیاتی آموزش، بلکه از بین بردن این مفهوم است که آموزش باید برای ایجاد شهروندانی آگاه و درگیر با مسایل اجتماعی طراحی شود.
https://www.ruzname.org/wp-content/uploads/2025/03/02010104-پاک-کردن-تاریخ.pdf
Leave a Reply